تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
دفاع مقدس و آدرس
mabar.LoxBlog.com لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
حميدرضا حاجیبابايی، وزير آموزش و پرورش، امروز 27 دی، در افتتاحيه همايش اتحاديه جوانان و نوجوانان مخالف اشغالگری كه در حوزه هنری سازمان تبليغات اسلامی برگزار شد، با بيان اينكه انقلاب اسلامی به رهبری امام راحل با تفكر اسلامی و معنای ناب قرآنی برای حضور در صحنه بينالملل و تأثيرگذاری در مديريت جهانی كار خود را آغاز كرد، افزود:
با شكلگيری انقلاب اسلامی ايران، امام خمينی(ره) پيام شكسته شدن استخوانهای سوسياليست و كمونيست را برای رهبران شوروی سابق با فرستادن نمايندگان خود اعلام كردند.
"محمدعلي قرباني" كتاب "سردار خطيب" را با سيري در زندگي شهيد حجتالاسلام و المسلمين شيخ عباس شيرازي، فرمانده تبليغات جبهه و جنگ در سال هاي دفاع مقدس نوشته و معاونت روابط عمومي و انتشارات سپاه پاسداران، اين اثر را منتشر كرده است.
اين اثر، به پاس خدمات شيخ عباس شيرازي، به عنوان فرمانده تبليغات جبهه و جنگ تدوين شده و محمدعلي قرباني در مقدمه اين اثر، درباره "سردار خطيب" مينويسد: "جمعآوري اسناد و مدارك و مصاحبههاي مورد استفاده در اين اثر، با سفرهاي مكرر به شهرهاي مختلف از قبيل قم، رفسنجان، كرمان، تنكابن و خمين انجام شد. در نگارش اين اثر سعي كردهام، حقايق موجود و قابل دسترس در مورد شهيد شيخ عباس شيرازي را در قالب زندگينامه مستند گردآوري كنم و براي جذابيت بيشتر با نثري داستاني آن را روايت كنم."
خاطرات دفاع مقدس "مقصود پوررادي" در قالب كتاب "حنجره عاشق" و به قلم مهدي نعلبندي منتشر خواهد شد،پوررادي از مداحان اهلبيت(ع) در تبريز و پدر 2 شهيد جنگ (امير و رضا) است.
مهدي نعلبندي اظهار داشت: مجموعه خاطرات "حنجره عاشق" بر اساس 15 ساعت مصاحبه با مقصود پوررادي شكل گرفت.
وي افزود: پوررادي با شروع جنگ تحميلي عراق عليه ايران وارد سپاه پاسداران تبريز شد و به عنوان رزمنده و مداح در عملياتهايي مانند مسلمبنعقيل، والفجر مقدماتي و خيبر حضور داشت. در عمليات بدر از ناحيه دو پا مجروح شد.
فرمانده گردان رزمي 425 لشكر ثارالله در دوران دفاع مقدس گفت: شهدا در عمليات كربلاي 4 جانانه مقاومت كردند و به معبود خود پيوستند.
حميد حسني صبح امروز در جمع اعضاي كانون خبرنگاران و نويسندگان دفاع مقدس كرمان با اشاره به ايام عمليات كربلاي 4 و با بيان خاطرات خود از آن روزهاي فراموش نشدني اظهار داشت: قرار بود دي ماه 64 در جزيره امالرصاص عراق عمليات كربلاي 4 انجام شود و ماموريت گردان ها براي رفتن به عمق خطوط دشمن مشخص شد.
وي گفت: يكي از گردانهاي عمل كننده در منطقه گردان 415 از لشكر 41 ثارالله به فرماندهي شهيد حسين تاجيك بود كه من در آن مقطع معاون گردان بودم، ابتدا گردان غواص ساعت دو بامداد به آب زد و خط را شكست و وارد جزيره امالرصاص شد، صبح زود هم گردان 418 و بعد از آن گردان 415 وارد عمليات شدند.
به مناسبت فرارسيدن نوزدهم دیماه و سالگرد شهيد احمد كاظمی ويژهنامهای با نام اين شهيد، دارای چهار بخش مقالهها، خاطرات، فاتحان و گزارشها، در پايگاه اينترنتی دفاع مقدس منتشر شد.
بخش ابتدايی اين ويژهنامه با عنوان «مقالهها» شامل چهار مقاله از جمله دلنوشته، فرمانده فكور و برسد بهدست حاج احمد است و در بخش «خاطرات» كه 7 خاطره را شامل میشود مطالبی با عناوين اشارت معشوق، بابا به آرزويش رسيد، درّ غلتان سپاه، روايتی ناگفته از نفوذ به خاك عراق، فرمانده دل و نجواگونه آمده است.
«فاتحان» عنوان بخش ديگری از اين ويژهنامه است كه 15 عنوان مطلب را در خود جای داده است كه از مهمترين آنها میتوان به يك ساحل پر از كلاه، توپ روی آب، تير خلاص، حريف احمد، فرمان ميلياردی، فرمانده زرهی، فشنگ رسام و فرماندهان دلگرمی اشاره كرد.
«گزارشها» عنوان آخرين بخش اين ويژهنامه است كه دو گزارش با عناوين «امروز بايد محكم در جبهههايمان بمانيم» و «اولين مسافر خرمشهر» را در خود جای داده است.
بسیجی رزمنده علی اصغر محمودنیا معلم اسدآبادی در شهریور 60 ،در بیمارستان پادگان ابوذر جبهه سرپل ذهاب دلباخته یکی از پرستاران – پروانه شماعی زاده – می شود . قرار و مدار ازدواج گذاشته می شود .
پروانه و علی اصغر قرار است بعد از عملیات آتی به قم برگردند و پروانه به حوزه علمیه برود . علی اصغر به معلمی ادامه دهد .
عملیات 11 شهریور - رجایی و باهنر- در سرپل ذهاب انجام می شود .علی اصغر و 12 تن از دوستانش مفقودالاثر میشوند . پروانه منتظر جنازه و یا خبر اسارت علی اصغر می شود . در یادداشت های شخصی اش نوشته که در خواب شهید رجایی به او گفته علی اصغر پیش ماست و باغی خرم را به او نشان میدهد.
11 ماه بعد دشمن از ارتفاعات سرپل ذهاب عقب نشینی می کند و پیکر پاک علی اصغر محمودنیا و دوستانش به دست میآید. پروانه پیکر علی اصغر را در روی ارتفاعات قراویز سرپل ذهاب شناسایی میکند. به درخواست پروانه پیکر علی اصغر در کرمانشاه دفن می شود.
... پروانه هم در 18 اسفند 66 در بمباران هوایی شهر کرمانشاه به شهادت می رسد.
رييس خانهموزه شهيد چمران درباره فعاليتهاي جديد اين مركز گفت: نقد و بررسي فيلمهاي دفاع مقدس و همچنين آسيبشناسي سينماي هاليوود و روشنگري در مورد اين سينما از برنامههاي جديد خانه موزه شهيد چمران محسوب ميشود.
«علي عليمحمدي» با بيان اين مطلب گفت: اين برنامه در سالن منحصر به فرد و سينماي كوچك خانهموزه با حضور اهالي فن و اصحاب سينما هر هفته برگزار ميشود.
وي افزود: خانه پدري شهيد چمران با قدمتي 100 ساله و با مساحتي بيش از 500 متر مربع، نزديك به بازار و محله سرپولك قرار دارد كه شهيد مصطفي چمران تا قبل از مهاجرت به آمريكا در آن زندگي ميكرده است. اين منزل با هدف زنده نگاهداشتن خاطره و آثار شهيد چمران و انتقال آن به نسلهاي بعدي است در سال 1386 از سوي سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران تبديل به موزه شد.
اسفند سال 60 بود؛ یعنی درست یک سال پس از شهادت عمویم، من در پادگان «المهدی(عج)» چالوس، یک لحظه از اتوبوس چشم برنمیداشتم. نیروها یکییکی سوار اتوبوس میشدند و من هم چون کبوتری پر و بال بسته، برای رهایی از قفس و رفتن به جبهه لحظه شماری میکردم.
وقتی میخواستم سوار اتوبوس شوم، زمزمههایی شنیدم، میگفتند: «در کردستان، پاسداران و نیروهای بسیجی را سر میبرند و سر آنها را برای خانوادههایشان میفرستند.»
بعضیها بدون این که چیزی بگویند، از اتوبوس پیاده شدند. اتوبوس میخواست به راه بیفتد و هر لحظه ممکن بود من با آن جثه کوچک و نحیف، نتوانم خود را از میان کسانی که داشتند سوار میشدند و آنهایی که داشتند پیاده میشدند، به داخل اتوبوس برسانم. همان موقع شنیدم که به راننده اتوبوس گفتند: «با همین تعداد نیرو که سوار شدهاند، حرکت کن.»
پس از فتح خرمشهر :: در پایگاه قدس هوایی – نزدیکی های پاسگاه زید – مستقر بودیم . در گردان شهید فتاحی به فرماندهی حسن یار یاب . توی گروهان بهمن کدخدایی فرمانده دسته بودم .
جلوی خط ما عراقی ها در مرحله اول عملیات بیت المقدس ( فتح خرمشهر) تعدادی ماشین مثل ایفا – جیپ و ... بر جای گذاشته و فرار کرده بودند . بهمن کدخدایی – فرمانده گروهان – در کارهای نظامی وارد تر از همه ما بود.
من و یکی دیگر از بچه ها را هر شب بر می داشت می رفتیم از خط می گذشتیم و یکی از این ماشین های عراقی را می آوردیم .
در کنار ماشین های دشمن یک تانک هم مانده بود که برجک نداشت . برجک تانک را برداشته و ورق کشیده بودند و بجای نفر بر استفاده می کردند.
پيكر پاك يك تن از شهداي گمنام دوران دفاع مقدس ظهر امروز بر روي دوش مردم شهيد پرور رشتخوار در روستاي محمدآباد تشييع و به خاك سپرده شد.
پيكر پاك شهيد گرانقدر عباس صارمي با نوحهسرايي و تشريفات خاص نظامي در محمدآباد رشتخوار بر روي دوش بسيجيان و خانواده شهدا و مردم حزب الله محمدآباد تشييع شد.
فرماندار رشتخوار در اين مراسم با اشاره به اينكه شهدا شاگردان مكتب سيدالشهدا(ع) هستند، اظهار داشت: شهيد صارمي لحظهاي از تلاش براي اعتلاي نظام اسلامي و عزت ملت ايران فروگذار نبود.
هاشم جنگي همچنين با تاكيد بر پيروي از ولايت و پاسداشت مقام شهدا افزود: ما هرچه داريم به بركت خون شهدا و حضرت امام و نايب برحقش مقام معظم رهبري است.
وي اظهار داشت: تا دنيا برجاست و تا ايران، ايران است، مديون شهدا و خانواده شهدا هستيم.
در اين مراسم با شكوه علاوه بر اقشار مختلف مردم، جمعي از خانوادههاي شهدا، فرماندار و امام جمعه و تني چند از مسئولان اين شهرستان حضور داشتند.
شهرستان رشتخوار 80 شهيد، 200 آزاده و جانبار و ايثارگر تقديم انقلاب اسلامي كرده است.
(1) چند روزي ميشد كه خط ساكت و آرام بود. ظاهراً عراقيها از اين كه ما عمليات تازهاي انجام نداده بوديم راضي و خوشحال بودند و نميخواستند با كوچكترين شليكي آرامش خط را به هم بزنند. بچههاي گردان ما هم كه بعد از مدتها توانسته بودند استراحت خوبي كنند، به فكر فوتبال بازى كردن افتاده بودند. آن زمان در سايت پنج مستقر بوديم و زمين نسبتاً صافى در محوطهى پشت سنگرهايمان وجود داشت.
موقع ياركشي همه سعي ميكردند «نورالله» را به عنوان يار با خودشان داشته باشند، چون همه از سابقهي ورزشي او با خبر بودند؛ ضمن اين كه اخلاق خوبي هم داشت و برد و باخت در بازي برايش تفاوت چنداني نداشت.
نيم ساعتي گذشت و همه خيس عرق شده بوديم. ناگهان صداي انفجاري، همه را بهت زده كرد. از گوشهي زمين گرد و خاك به هوا بلند شد. پاي يكي از بچهها رفته بود روي يك مين قديمى. همه خشكشان زد. ديگر كسي جرأت قدم برداشتن نداشت. نوراله اولين كسي بود كه خودش را بالاي سر اسماعيل رساند. نوراله سريع روي زخم او را پوشاند و با فرياد همه را به كمك خواست...
-جنگ كه مي شود.يك عده مي روند جنگ،يك عده خط مقدم،يك عده پشت خط و يك عده در پناهگاه.يک عده هم جنگزده مي شوند.پدرم رفت جنگ، پدر بزرگ پيرم پشت خط رفته بود براي كمك رساني و ما جنگ زده ها آواره ي كوه و كمر بوديم.سرپناهمان چادرهايي بود كه زنان خانه علم كرده بودند و مادرم بود و سه بچه ي قد و نيم قد.طوفان در بيابان معناي ديگري دارد.رعد و برق هايش هم ترسناك تر هستند و آن شب باران مي آمد وبوران باد مي وزيد شلاقي.ميخ هايي كه چادر را به زمين وصل كرده بودند يكي، يكي كنده شدند.
چادر به پرواز در آمد.باران خيسمان كرد به چادر ديگر پناه برديم و مادر به دنبال سرپناه بچه هايش در سياهي شب مي دويد زير باران و پدردر زير باران خط اول به دنبال دشمن مي دويد.مادر دلشوره ي پدر را داشت و پدر ته دلش قرص بود كه بانوي خانه اش از پس مشكلات زندگي بر مي آيد و بچه ها را خوب نگه مي دارد.مادر بيست و دو سالش بود.
يك عكاس دوران دفاع مقدس و عاشورا با اشاره به نقش تاثيرگذار عكاسان اين حوزه بر فعاليت هنرمندان رشته هاي مختلف از بي توجهي به اين نسل گلايه كرد.
به نقل از روابط عمومي فرهنگسراي انقلاب به نقل از ساسان مويدي عكاس دفاع مقدس و عاشورا در افتتاحيه نمايشگاه تصوير عاشورا در نگارخانه مهر اين فرهنگسرا در مورد وضعيت عكاسان اين رشته گفت: عكاسان دفاع مقدس محلي از اعراب ندارند و بارها گفته ام تنها كساني كه براي هنرمندان ديگر اثر توليد كرده اند، عكاسان هستند. بسياري از عكاسان در هويزه، شلمچه و..حضور يافتند و عكس گرفتند تا بتوانند واقعيتها را منتقل كنند.
نماهنگ «پلاك كهنه» به نويسندگي و كارگرداني فرامرز گرجيان در سيماي مركز خوزستان توليد ميشود.
گرجيان اظهارداشت: اين نماهنگ شش دقيقهاي، با مصوبهاي كه از شوراي طرح و برنامهريزي تلويزيون دريافت كرده است، به سفارش سيماي مركز خوزستان ساخته و به شهداي جاويدالاثر هديه ميشود.
وي افزود: پيش از اين، سه نماهنگ «فرشتگان خاك»، «ما ز درياييم» و «بوي گل» را براي سيماي مركز خوزستان ساختهام كه در جشنوارههاي مختلف از جمله جشنوارهي بينالمللي عفاف تهران، جشنوارهي سراسري دفاع مقدس و ... برندهي تنديس نخست جشنواره و لوحهاي تقدير متعدد شدهاند.
اين كارگردان ادامهداد: در متن «پلاك كهنه» بين واقعهي كربلا و دوران دفاع مقدس، تركيب تصويري نمادين و متفاوتي وجود دارد.
اواسط ارديبهشت مطلع شديم كه پيكر مطهرش پس از 22 سال رجعت كرده و قرار است درسالروز شهادت بانوي دو عالم خاك با در برگرفتن او آرام شود. روز موعود فرارسيد و مردم قدرشناس ما سزاوارانه سنگ تمام گذاشتند.
سردار شهيد علي هاشمي!پس از 22 سال سكوت اجباري كه عدم اطلاع دقيق از احوالات تو و بيم ايجاد خطر از سوي دشمن بعثي براي وجود نازنينت، براي مان رقم زد، اكنون مي خواهيم تا مي توانيم نام تو را بر پهنه هستي فرياد بزنيم و داغ دلمان را درآوريم و پرده مظلوميت از چهره با صلابت تو برداريم و به ساحتت اداي دين كنيم، به همين خاطر پاي صحبت همرزمانت نشستيم تا انواري از شخصيت بزرگ و ناشناخته ات را بروجود تاريك و گرفتار دنيايي ما بتابانند.
سردار علي اصغر گرجي، از فرماندهان وقت سپاه ششم، دراين مسير هم كلاممان شد و زيباتر از آنچه فكر مي كرديم روايت گر آخرين ديدار خود با حاج علي شد.
او اين چنين سخن آغاز كرد: ايام شهادت حضرت زهرا (ع) حسن تصادفي بود كه حاج علي به آغوش خانواده اش بازگردد.
در سال هاي جنگ، عقد اخوت حسابي دربين رزمنده ها رواج داشت و گاهي تعداد کساني که به يکباره برادر مي شدند بيشتراز ده نفر مي شد.
شايد يکي ازمهم ترين علت هاي آن هم اين بود که هرلحظه ممکن بود يک نفر ازجمع شهيد شود و يک تير يا ترکش کافي بود. به همين دليل خيلي از اين عقد اخوتها ي سال هاي جنگ در شب هاي عمليات يا در مواقع حساس و زير آتش دشمن اتفاق مي افتاد. دستها را روي هم مي گذاشتند و بله را مي گفتند و آن وقت هر کس شهيد مي شد بايد بقيه را هم شفاعت مي کرد و با زور هم که مي شد با خودش ميبرد بهشت.
بسيجي ها ي زرنگ هم اين طور وقت ها دنبال يک نفر مي گشتند که به قول خودشان نور بالا بزند وشهادت اش نزديک باشد. سريع يقه ي طرف را مي چسبيدند و هر طور که بود صيغه مي خواندند. بچه ها براي جاري ساختن عقد اخوت، يا به صورت دوتايي به گوشه اي خلوت مي رفتند تا به جز خدا، کسي از عهد ميان آنان مطلع نشود.
كشور اسلامی ايران قريب به 250 هزار شهيد تقديم اسلام كردهاست و میتوان با چاپ يك كتاب از فضايل اخلاقی و معنوی هر شهيد فضای مطالعه كشور را دگرگون كرد و تأسيس كتابخانه تخصصی دفاع مقدس ضرورت دارد.
«عرفانيان»، همسر شهيد چراغچی با بيان اين مطلب گفت: امروزه ادامه راه شهدا تنها برای ما شعار شدهاست و هيچگونه كتابخانه تخصصی دفاع مقدس برای بيان فضايل اخلاقی شهدا در كشور ايجاد نشدهاست.
وی با گلايه از اينكه مردم كمتر به ترويج فرهنگ شهادت میپردازند، افزود: شهيد چراغچی عاشق مطالعه و كتاب بود و شهدای ديگر هم از اين خصوصيت برخوردار بودهاند زيرا آنها راه خدا را با استفاده از همين ابزار كشف كرده بودند.
عرفانيان ادامه داد: با برگزاری يادواره شهدا بايد ياد و خاطره تمام شهدا زنده شود زيرا آنها خواستند كه خداوند آنها را انتخاب كند.
روزی یكی از رزمندگان رو به دوستش كرد و گفت: «اخوی! تسبیحت را بده یك خط برویم.» و او كه آدم حاضر جوابی بود گفت: « اگر رفتی خط برنگشتی چی؟ اگر رفتی، وسط راه بنزین تمام كردی و تسبیح برنگشت چه كسی را باید ببینیم؟»
معبر
علي سعادت
| 17:38
- 24 مهر 1389برچسب:تسبیحت,خط ,شهيد,