شهید دقایقی و جنگ تحمیلی
معبر:وبلاگ تخصصي دفاع مقدس
آخرين مطالب

پیکر شهید برونسی کشف شد

همه دوستان من

برگی از خاطرات یک شهید( روزه بی سحری )

باز دلم هوای شلمچه کرده است

لحظه شهادت دو بسیجی

اتفاقی در یک قدمی اسارت

شهادت از نگاه خبرنگاران جهان

خدا این بچه‌های نیم وجبی را شهید کند

روایتگری ارثیه ی مادر(س) است

چشمان بارانی جوانان در شلمچه

به همه بگو اینجا دهلاویه است!

وقتی مرتضی موجی شد!

آداب زیارت نور

اولین گزارش از سفر به مناطق جنگی(2)

اروند؛ جایی که دیوانه‌ام می‌کند

اولین سفرنامه مناطق جنگی

پندهای رهبر برای روایتگران نور

25 هزار زائر سرزمين‌هاي نور در دزفول اسكان مي‌يابند

آنجا که دلم جاماند...

در جمع زائران سرزمین نور ...

آرشيو مطالب

ارديبهشت 1390
فروردين 1390
اسفند 1389
بهمن 1389
دی 1389
آذر 1389
آبان 1389
مهر 1389

پيوندهاي روزانه

گوگل
کیت اگزوز ریموت دار برقی
ارسال هوایی بار از چین
خرید از علی اکسپرس
قیمت پرده اسکرین
تشک طبی فنری
کاشی سازی
آرشيو پيوندهاي روزانه

پيوندها

استخاره با قرآن کریم
خرید پستی
اس ام اس فلسفی عاشقانه
سمپادی ها
زن کاملا عريان در خيابانهاي اصفهان!!+عکس[7427] »عجب قليوني ميکشه اين دختره واي واي[2814] »اينم لحظه کشف حجاب در تيم ملي ايران +عکس[3555] »اين زن بخاطر بزرگي سينه اش اخراج شد!+عکس[3413] »آيا خواهر نيوشا ضيغمي رو ديديد؟[2823] »افزايش قد بصورت نامرعي و ارزان[349] »تصاوير ناياب دختران مانتو پوش در تهران[2595] »حرکت جالب دو دختر 17ساله خوشگل+عکس[2477] »مدرسه دخترانه يهوديان در تهران (عکس)+1391[4483] »لباس اين خانوم هر روز کوتاه تر مي شود ! / عکس[2621] »عشوه جنجالي شيوا بلوريان+عکس[5314] »تصوير يک خانم بي حجاب از صداوسيماي ايران[4375] »شوهر بي ريخت بهنوش بختياري+عکس[5467] »عکس همسر آرايش کرده قهرمان المپيک ايران[2426] »دختر ايراني موتورسوار با شلوار و لباس تنگ+عکس[2414] »تيم فوتبال دختران پرسپوليس قبل از انقلاب+عکس[1212] »عکس لخت شدن يک خانم در فرودگاه[2742] »عکس صحنه اي که سانسور شد![2206] »تصاوير ناياب دختران مانتو پوش در تهران[1864] »تصاوير خيلي ناجور از شناي مختلط در مازندران[2319] »خانمها اين عکس را نبينند[2033] »تفاوت حمام زنان و مردان / عکس[1433] »دختر هندي خوشگل در ايران غوقا کرد+ عکس زيبا[2637] »حرکت جالب دو دختر 17ساله خوشگل+عکس[1350] »ماجراي زن بهداد سليمي در المپيک لندن روشد+عکس[1855] »عکس سمر بازيگر زيباي عشق ممنوع با يک مرد ايراني[1701] »عکس ليلا بلوکات و خواهراش[605] »دختر جنجالي در مسجدالحرام + عکس[4007] »زايمان يک دختر در حمام+ عکس[4371] »با اين دختر ازدواج کنيد و جايزه بگيريد+عکس دختر[3567] »آدرس فيس بوک و تصوير الناز شاکردوست+عکس[3618] »ببين اين دختر خوشگله رو مي پسندي؟[5053] »ماجراي زن طلاق گرفته+عکس[2600] »زن کاملا عريان در خيابانهاي اصفهان!!+عکس[7427] »عجب قليوني ميکشه اين دختره واي واي[2814] »اينم لحظه کشف حجاب در تيم ملي ايران +عکس[3555] »اين زن بخاطر بزرگي سينه اش اخراج شد!+عکس[3413] »آيا خواهر نيوشا ضيغمي رو ديديد؟[2823] »افزايش قد بصورت نامرعي و ارزان[349] »تصاوير ناياب دختران مانتو پوش در تهران[2595] »حرکت جالب دو دختر 17ساله خوشگل+عکس[2477] »مدرسه دخترانه يهوديان در تهران (عکس)+1391[4483] »لباس اين خانوم هر روز کوتاه تر مي شود ! / عکس[2621] »عشوه جنجالي شيوا بلوريان+عکس[5314] »تصوير يک خانم بي حجاب از صداوسيماي ايران[4375] »شوهر بي ريخت بهنوش بختياري+عکس[5467] »عکس همسر آرايش کرده قهرمان المپيک ايران[2426] »دختر ايراني موتورسوار با شلوار و لباس تنگ+عکس[2414] »تيم فوتبال دختران پرسپوليس قبل از انقلاب+عکس[1212] »عکس لخت شدن يک خانم در فرودگاه[2742] »عکس صحنه اي که سانسور شد![2206] »تصاوير ناياب دختران مانتو پوش در تهران[1864] »تصاوير خيلي ناجور از شناي مختلط در مازندران[2319] »خانمها اين عکس را نبينند[2033] »تفاوت حمام زنان و مردان / عکس[1433] »دختر هندي خوشگل در ايران غوقا کرد+ عکس زيبا[2637] »حرکت جالب دو دختر 17ساله خوشگل+عکس[1350] »ماجراي زن بهداد سليمي در المپيک لندن روشد+عکس[1855] »عکس سمر بازيگر زيباي عشق ممنوع با يک مرد ايراني[1701] »عکس ليلا بلوکات و خواهراش[605عکس هاي دختر بازيگر در فيلم موهن توهين به حضرت محمد(ص آشنايي با نرم افزار هاي چت . ودوستيابي : آشنايي با نرم افزار هاي چت . ودوستيابي
music3nter
انتظارحاضر
زندگی زیباست...
Economic jihad
همت مضاعف پارسیان
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دفاع مقدس و آدرس mabar.LoxBlog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





مترجم وبلاگ معبر

پايگاههای دفاع مقدس

سایت جامع دفاع مقدسامتداددیار رنجپایداریپایگاه فرهنگی و اطلاع رسانی مفقودین و شهدای گمنامپایگاه تخصصی ادبیات دفاع مقدسپایگاه اطلاع رسانی فرهنگ ایثار و شهادتپایگاه اطلاع رسانی قربانیان سلاح‌های شیمیاییچهار دیپلماتلوگوی نشریه پلاک هشت

پايگاههاي جنگ نرم

تیم جنگ نرم ایرانیان

شهید دقایقی و جنگ تحمیلی

شهید دقایقی پس از بازگشتن آرامش به سوسنگرد و یافتن وضعیت مناسب و رو به راه شدن سپاه آن شهر ،‌مجدداً به سپاه استان مراجعت كرد و به كار هماهنگی سپاههای شهرستانهای استان خوزستان و ایجاد نظم و سازماندهی آنان پرداخت . وی از آغاز جنگ تحمیلی تا آذر ماه 1360 در كلیه جلسات فرماندهان عملیات محورهای جنگی خوزستان شركت فعال داشت و مكرراً به جبهه های آبادان ،‌ماهشهر ،‌دارخوئین ، سوسنگرد ، هویزه ، شوش و دزفول سركشی می نمود .

در عملیات طریق القدس شركت فعال داشت . در طی عملیات و در گردان حضرت ابوالفضل (ع) به عنوان نیروی عملیاتی و تداركاتی و همچنین امدادگر و كمك به تخلیه مجروحین ،‌حضور فعال داشت و این از خصوصیات بارز و آشكار شهید اسماعیل بود كه در هنگام عملیات از شور و نشاطی خاص برخوردار بود . هیچ گاه از مرگ ترسی به خود راه نمی داد و خستگی بر وجودش اثری نداشت و همواره با تحرك بود . در عملیات فتح المبین در قرارگاه فجر در كنار سردار رشید ؛ شهید مجید بقایی ـ كه در آن زمان فرماندهی لشكر فجر را به عهده داشت ـ همكاری می كرد . در عملیات بیت المقدس نیز مدتی را در قرارگاههای فرماندهی فعالیت مستمر داشت .

مسئولیت معاونت یگان حفاظت

بعد از عملیات بیت المقدس ، از آنجا كه جنگ ، حالت فرسایشی به خود گرفته بود و عملیات تقریباً كم شده بود ، به سپاه منطقه یك مأمور گردید و مسئولیت بسیار مهم معاونت یگان حفاظت را عهده دار شد . مسئولیت حفاظت از شخصیتها را در قم و استان مركزی كه خود یك تشكیلات بسیار با اهمیت و بزرگ و گسترده تلقی می شد ، داشت وی با دقت تمام و با تدابیر خاص خود ،‌این تشكیلات را اداره می كرد و در دوران تصدی و فرماندهی خود ،‌هیچ گونه ترور و حركتی از جانب ضد انقلاب و منافقین در قم و استان مركزی پیش نیامد .

مسئولیت حفاظت و مراقبت از هیئتهای اسلامی كه از خارج دعوت می شدند ، از جمله مدعوین در هفته وحدت و كنفرانسهای اسلامی و سمینارهایی كه برگزار می شد ،‌با اسماعیل بود . لازم به ذكر است كه در آن  سالها با توجه به سطح فعالیتهای منافقین و ضد انقلاب ، مقابله با آنان كار مشكلی بود كه وی با تلاش بسیار ،‌هرگونه حركتی را از جانب ضد انقلاب ،‌خاصه منافقین سلب نموده بود .

تحصیل معارف اسلامی 

همزمان با داشتن مسئولیت حفاظت ،‌به واسطه علاقه وافری كه به كسب علوم و فضایل داشت ،‌به فراگیری معارف حقه اسلامی مثل ادبیات عرب ، تفسیر ،‌اخلاق و تاریخ اسلام  در نزد استادان حوزه علمیه قم پرداخت . ایشان كه تحصیلات دانشگاهی خود را با شروع در سپاه رها نموده بود ، با كشش و رغبت و احساس نیاز بیشتری به مطالعه خود ادامه داد .

او با مطالعه كتب تاریخی و جنگهای پیامبر (ص) و صدر اسلام آگاهی كامل نسبت به روشهای مبارزه اسلامی در دفاع مقدس علیه تجاوز دشمنان پیدا كرده بود كه این شناخت و به كارگیری آن در آینده نزدیك خود عاملی بود كه همواره از فرماندهان موفق و پیروز باشد و هیچ گونه شكستی بر نیروهای ایشان وارد نیاید و همواره نقشه ها و تاكتیكهای جنگی وی الگو و سرمشقی برای دیگر فرماندهان به حساب آید .

قرآن را با مطالعه مداوم و تعلم از محضر استادان معظم حوزه علمیه و استفاده از تفسیر المیزان حتی در سفر جبهه به خوبی می دانست و به بسیاری از پیچیدگیها و مفاهیم آن آگاهی داشت . البته این انس با قرآن و روایات از دوران نوجوانی و جوانی با او بود و قرآن را در زندگی خود ،‌خیلی مهم می دانست و آن را سرلوحه كار خود در زندگی قرار داده بود . حتی در اوج مشكلات و گرفتاریها همواره قرآن و مفاتیح به همراه داشت و در هر فرصتی كه پیش می آمد ،‌برای خواندن قرآن استفاده می كرد . عینیت بیشتر ارتباط وی با قرآن در ماه رمضان بود ؛ كه در هر روز یك جزء از قرآن را می خواند و به تفسیر ومعنی آن در این ماه اهتمام بسیار داشت و از همسر ایشان نقل است كه سالی سه بار قرآن را ختم می كرد وهمین انس با قرآن ،‌موجب شده بود كه ایشان همیشه با وضو باشد .

بعد از این كه مدتی در مسئولیت مهم معاونت یگان حفاظت بود ،‌حضرت امام (ره) طی حكمی در سال 1362 تأكید خاصی بر حضور افراد در جبهه ها كردند ،‌از طرف دیگر در همین فاصله دوست نزدیك وی سردار سپاه اسلام ؛ مجید بقایی و برادر همسرش به درجه رفیع شهادت نائل آمدند . اینها موجب شد كه ایشان دست به كار جالب و بزرگی بزند كه این كار فقط از یك انسان متشرع ساخته است و آن ؛ نوشتن نامه ای به فرمانده كل سپاه ،‌برادر محسن رضایی بود .

در آن نامه ضمن شرح مختصری از فعالیتهایش در سپاه منطقه یك به لزوم حضور خود در جبهه اشاره می كند كه قسمتی از آن نامه چنین است :

« … اكنون كه تصمیم به خدمت فعال در سپاه گرفته ام و در این مدت هم از پذیرفتن بعضی مسئولیتها امتناع ننموده ام ،‌به نظرم آمد كه خداوند متعال فرصتی به بنده داده است تا توفیق خدمت در جبهه را داشته باشم . قطعاً تجارب قبلی ام می تواند رهنمودهای مفیدی در جهت این انتخاب بدهد … اول تیرماه 1361 به عنوان مأمور از منطقه یك وارد قم شدم . پس از تشكیل یگان حفاظت قم ،‌و راه افتادن امور آن ، در 19/8/61 یعنی بعد از حدود پنج ماه كار ، به عنوان منطقه شروع گردید . این كار جدید در آغاز با سركشی به پایگاهها و تشكیل سمینار و كلاً راه اندازی تشكیلاتی به عنوان منطقه نسبتاً فعال بود ،‌تا اوایل بهمن 61 یعنی حدود چهار ماه بعد از آن ، اینجانب به علت شهادت بقایی ،‌به خوزستان رفتم و در آنجا به علت شهادت بعضی دیگر از { افراد } فامیل ، چند هفته در خوزستان بودم و تا مدتی هم كه آمدم ، حواسم متوجه جبهه بود . با صحبتهایی كه با برادر محتاج شد و ظاهراً تماس ایشان با برادر شمخانی و طبق گفته برادر محتاج مخالفت یكی از برادران كه گفته بودند به تنهایی در شرایط فعلی ارائه كار برای من مشكل است شاید هم عدم پیگیری خودم مسئله به جایی نرسید و توفیق خدمت در جبهه نصیب نشد . خلاصه سال 61 تمام شد و سال 62 آغاز گردید . به علت این كه ناچار بودم در قم باشم و در همین كار قبلی بمانم و با توجه به منطقه ای شدن كارمان ،‌طبعاً اوقات فراغت بیشتری به دست آمد ،‌با صحبتهایی كه با فرماندهی منطقه نمودم ، طرح نیمه وقت شدن و نیمی از صبحها درس حوزه خواندن را ریختم كه بعد با بررسی بیشتر و مخالفت یكی از برادران ،‌قرار شد صبحها تا ساعت ده درس بخوانم و بعد سركار بیایم كه از اول خرداد 62 به این صورت عمل نمودم . البته به نظر خودم و با شناختی كه از منطقه داشتم ،‌پایگاههای منطقه یك به جز یكی دو تا بقیه مسئله حفاظتی مهمی نداشتند و اهم آنها قم بود كه ما حضور دائم در آن داشتیم .

خلاصه به این صورت بود كه كارها بیشتر جواب به نامه ها و شركت در جلسات و امثالهم بود . دوری از منطقه هم مشكلی بود كه با آمدن به ستاد منطقه ، آن هم بحمدلله حل شد . در این مدت كه درس می خواندم و در سپاه هم كار فعالی پیش نمی آمد كه تحرك خاصی به من بدهد ،‌فكر می كردم كه باید وضع خود را یكسره نمایم ،‌زیرا نه لذت كار را می بردم و نه لذت درس خواندن و رفتن به دانشگاه را كه از مدتها قبل برای خودم حل نموده بودم و در مورد درس حوزه هم واضح است كه راهی بسیار طولانی است و این علمایی كه الان مثمرثمر هستند نتیجه حدود سی سال درس و فعالیت و محرومیت هستند ،‌لذا حصول آن برای ما مشكل است ولی در حد توان دانستن قسمتی از علوم اسلامی مفید است ، لكن این به شرطی است كه ما جوابگوی كار سپاه در زمان حاضر باشیم .

حال كه مسئله اصلی سپاه و طبعاً كشور ،‌جنگ است و در این جا هم این چنین به ما می گذرد ، آیا ماندن و عدم همكاری با سپاه در جنگ نوعی راحت طلبی نیست ؟

شاید برای كسی كه تجربه ای در زمینه جنگ نداشته باشد ، مطلب جور دیگری باشد ، ولی برای این جانب كه از حدود سه سال جنگ تحمیلی ، بیش از 21 ماه آن را در جریان جنگ به شرحی كه ضمیمه است ، بوده ام مسئله بسیار مهم می باشد .

از زمانی كه تصمیم به خدمت فعال و حضور در جبهه ـ انشاالله تعالی ـ گرفتم ، با وجدانی آسوده به سپاه می آیم .

خدایا ! ما را در انتخاب صراط خود ،‌راهنمایی كن . »

راه اندازی دوره عالی مالك اشتر

بدین ترتیب ، بار دیگر جبهه را برای زندگی و مبارزه و جهاد انتخاب می كند . بعد از این حركت ،‌ایشان به پیشنهاد فرماندهی محترم سپاه پاسداران ، برادر محسن رضایی ، مسئول تهیه مقدمات تشكیل اولین دوره عالی مالك اشتر ـ كه آموزش فرماندهی گردانهای سپاه بود ـ می شود . این حركت ضروری و مهم به این علت بود كه فرماندهان سپاه در جبهه علاوه بر تجارب شخصی خود در مناطق عملیاتی كه برای آنان حاصل شده بود ،‌به اصول و مبانی علمی و آرایش و تاكتیكهای جنگی نیز آشنایی بیشتری پیدا كنند كه باعث آمادگی و موفقیت كاملتر آنان در جبهه گردد .

اسماعیل در آغاز ، شروع به جمع آوری 29 نفر از بهترین دوستان خود می كند . با آنها به مشورت می پردازد و با فعالیتهای بسیار ،‌عملاً طرح مالك اشتر را راه اندازی می كند و خود به عنوان اولین دانشجوی فرماندهی وارد امر تحصیل و آماده شدن جهت حضور مجدد در میدان نبرد می شود . ناگفته نماند این تعدادی كه در مجموع انتخاب شدند ، 50 ، 60 نفر از زبده ترین فرماندهان و نیروهای رسمی سپاه پاسداران بودند كه شناسایی و گزینش شده بودند و پس از پایان طرح از میان آنها تعدادی برای فرماندهی انتخاب شدند و به جبهه ها اعزام شدند .

اسماعیل نیز به خاطر علاقه ای كه به این دوره داشت ،‌سرگروه شد كه خود چهره شاخصی در میان دیگر فرماندهان بود

گویا اوایل كه زمزمه طرح مالك اشتر به گوش رزمندگان می رسید ،‌برخی از برادران رزمنده كه از كم و كیف طرح اطلاع نداشتند ، با عنوان كردن فرماندهان تحمیلی و دور از عمل ،‌این طرح را مورد تردید قرار می دادند ؛ ولی وقتی دانستند یكی از این افراد كه در طرح شركت دارد ، سردار اسماعیل دقایقی است ،‌با خوشحالی و شادی از طرح مالك اشتر و فرماندهان آموزش دیده این طرح استقبال كردند .

شركت در عملیات خیبر

در زمان اجرای طرح مالك اشتر عملیات خیبر در منطقه عملیاتی جزایر مجنون انجام شد و اسماعیل با حضور در این نبرد فراموش نشدنی فرماندهی یكی از گردانهای خط مقدم را به عهده داشت . پاتكهای بی شمار و بسیار سخت دشمن كه همراه با بارانی از گلوله های توپ و خمپاره و انواع دیگر سلاحها پشتیبانی می شد ، هیچ كدام نتوانست كوچكترین تزلزلی در دفاع قهرمانانه و شجاعانه او و نیروهای تحت امرش ایجاد كند. شجاعت و شهامت و نشاط و مقاومت جانانه او اسباب تعجب و شگفتی همه فرماندهان رده های بالاتر را فراهم آورده بود .

اسماعیل بعد از عملیات خیبر به پشت جبهه بازگشته و دوره طرح مالك اشتر را در تابستان 1363 به پایان رساند .

مسئولیت واحد طرح و عملیات لشكر علی ابن ابیطالب

بعد از آن ، خدمات خود را در لشكر علی ابن ابیطالب ( علیه السلام ) در كنار شهید همیشه جاودان و پیروز ،‌سردار مهدی زین الدین آغاز كرد . با توجه به محبت و صمیمیت و سابقه دوستی كه بین آن دو سردار برقرار بود ، مدتی با شهید زین الدین در كار نظم و سازماندهی لشكر همراهی كرد و پس از چندی مسئول واحد طرح و عملیات لشكر علی ابن ابیطالب شد تا این كه مسئولیت انتظام نیروهای رزمنده و مجاهد عراقی به ایشان واگذار شد .

تیپ 9 بدر و تشكل آغازین آن

مهمترین حركت ارزشمند و تاریخی اسماعیل را می توان تشكیل ،‌سازماندهی و فرماندهی تیپ بدر كه متشكل از مجاهدین عراقی و احرار و معاودین عراقی بود ، دانست . او با این تیپ كه بعدها به لشكر بدر تبدیل گشت ، قهرمانیها و رشادتهای بی شماری از خود نشان داد كه سرتاسر جبهه ها از شمالی ترین نقطه تا جنوبی ترین آن یادآور حماسه های اسماعیل و همرزمان عراقی اوست .

تشكل آغازین مجاهدین عراقی بعد از تأسیس مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق ، تنها در قالب یك گردان بود كه دور یكدیگر جمع شده و به فعالیت می پرداختند كه بعدها این گردان به سه گردان گسترش پیدا كرد و زیر نظر تیپ امام صادق (ع) درآمد و بعد از عملیات بدر در فروردین 1363 به تیپ 9 بدر تبدیل گشت و مسئولیت آن بر عهده سردار شهید دقایقی گذارده شد .

وجه تسمیه تیپ بدر از این باب بود كه شهید دقایقی با كوششهای بسیار و با آشنایی خود نسبت به فضای سپاه و نزدیكی خاص خود به فرماندهی سپاه توانسته بود مقامات بالا را قانع نماید كه تشكیلات مجاهدین ، مستقل باشد و از آنجا كه موافقت با این مسئله در ماه مبارك رمضان صورت گرفت و مهمترین مناسبت تاریخی در این ماه ، جنگ بدر بود و ضمن چون مجاهدین در اولین عملیات مستقل خود در عملیات بدر شركت كرده بود كه قبل از آن مجاهدین تنها به صورت پدافندی در خط دوم و سوم عمل می كردند و نیز این عملیات كه در نهم ماه رمضان انجام شد و نه شهید دادند ، لذا این تشكیلات به نام تیپ مستقل « 9 بدر » نامگذاری گردید .

شهید دقایقی امیدوار بود كه بتواند نیروهای مسلمان و جوانان عراقی را در یك تشكیلات ، منسجم كرده و از این طریق هویت مجاهدین عراقی را ابراز نماید . لذا ایشان در آغاز ، شروع به جمع آوری و تشكل مجاهدین عراقی كه در آن موقع در جبهه ها و شهرها پراكنده و متفرق بودند ، نمود . عده ای از آنها در سوسنگرد ، برخی در اهواز و پاره ای در غرب ، قم و تهران و … بودند .

بعد از این ، پیشنهاد داد كه سپاه از هیچ مجاهد عراقی پذیرش نكند و آنان منحصراً باید برای پذیرش به تیپ بدر بروند و در آنجا پذیرش شوند . وی علاقه بسیار زیادی داشت كه هرچه بیشتر عراقیها را جذب تیپ نماید و دائماً در فكر جذب و ترغیب آنان بود .

در آغاز ایجاد تیپ ،‌مشكلات بسیار زیادی در امور مالی ، تداركات و آموزش و غیره وجود داشت و برای حل بودجه خود ، هرقسمت آن را از جایی تأمین می كرد . از جمله از مجلس اعلا ، بسیج و سپاه . گاهی اتفاق می افتاد چند ماه حقوق مجاهدین به تأخیر می افتاد كه بعداً اصلاحاتی در آن ایجاد شد . این كارها و اصلاحات را شهید دقایقی بعد از قبول مسئولیت تیپ برای مجاهدین انجام داد و این انضباط و تشكل همراه با تلاشهای بی شائبه و صادقانه وی صورت پذیرفت . چنانچه نقل شده برای حصول این كارها شب در تهران ، صبح در باختران و ظهر در اهواز بود .

خلاصه آنكه برای سازماندهی نیروهای مجاهد عراقی از هیچ كوششی فروگذار نبود و نتیجه این تلاشها برای ذخیره آخرت شهید دقایقی به عنوان باقیات الصالحات به یادگار ماند .

اسماعیل را می توان اولین فرماندهی دانست كه تشكل و هویت قانونی به مجاهدین داد و آنان را از حالت انزوا خارج نمود ، زیرا قبل از تشكیل تیپ بدر ،‌مجاهدین داخل در تشكیلات سیاسی مختلف و محكوم به هویتهای سیاسی بودند . تیپ بدر اولین محلی بود كه مجاهدین با هویت خاص عراقی نه به عنوان گروه سیاسی بلكه به عنوان مجاهدینی كه پیروی كامل از ولایت دارند ، گرد آمده بودند .

تیپ بدر ، یك تشكیلات انقلابی پیرو خط امام از ملت عراق و یك جریان قوی و ثابت قدم از مردم عراق چه در ایران و چه در عراق ایجاد نمود و شهید دقایقی فرمانده نظامی پرتوان و باهوشی بود كه با شناخت تمام ، توانست مجاهدین عراقی را در سایه خط امام جمع و به سوی خط امام هدایت نماید . چه در آغاز فتنه ها و غوغاها برخاسته بود و نیرویی كه تازه از عراق وارد ایران می شد ، قادر نبود خط امام را از بین خطوط مختلف تشخیص دهد و تنها وجود یك راهنما و طلایه دار بود كه می توانست آنان را به جانب آرمانهای امام راهنمایی كند ؛ و دقایقی همان قافله سالاری بود كه به چنین كاری مبادرت ورزید .

خلاصه می توان گفت از مجرا و كانال فرماندهی دقایقی بود كه اعتماد مسئولان به مجاهدین راسخ گردید و به آنها مأموریت عملیاتی دادند و حتی در عملیات نه تنها شناسایی منطقه را به مجاهدین می سپردند بلكه محور عملیاتی را نیز به آنان می دادند.

اسماعیل به جهت این كه یك عنصر معتقد و فعال نظامی بود ،‌توانست پاسخگوی مناسبی برای نیازهای مجاهدین عراقی باشد و با قدرت در تبیین مسائل اعتقادی و نظامی مطالب اساسی را به آنها انتقال بدهد و مجاهدین را از سطح پراكنده ای كه داشتند ،‌بالا بیاورد . تشكیل یك تیپ مستقل كار بسیار مهمی بود ، زیرا می توانست امكاناتی را به دست بیاورد و مأموریتهای مستقل یا مشتركی داشته باشد ،‌لذا با این عمل درها به روی پرورش استعدادهای مجاهدین باز شد .

شهید دقایقی راه متعادلی را از همان لحظه اول كار خود در پیش گرفت و توانست از طرفی رضایت فرماندهان سپاه را جلب كند و از طرف دیگر خواسته های مجاهدین و مجلس اعلا را برآورده سازد و این مسئله نیاز به وجود یك شخصیت داشت كه بتواند با مدیریت و هماهنگی آن را برطرف سازد و مشكلات را از سر راه كنار بزند و هر دو طرف را راضی سازد و اسماعیل نیز با شیوه معقولی كه در پیش گرفته بود ، توانست این تشكیلات را به دور از تعصب و تندروی سلامت بدارد و باعث گسترش آن شود.

وی در آغاز با تلاش و مساعی بسیار در طی هفت ، هشت ماه توانست گردان یكم را كه مركب از چهار قبضه مینی كاتیوشا و شش قبضه خمپاره 120 میلیمتری بود ،‌ایجاد كند . زیرا برای ایشان مسئله پشتیبانی در عملیات خیلی اهمیت داشت و پس از مدتی با دو قبضه توپ ، تیپ خود را به یك گردان توپخانه مجهز نمود و در این راستا با خدمات نظامی بسیار والای دیگری كه كرد ،‌تیپ بدر را به لشگر تبدیل نمود كه این لشگر از جمله لشگرهای پویا و فعال و مكانیزه در میان دیگر لشگرها سپاه درآمد .

نكته اساسی در مورد شهید دقایقی ، درك خوب و اطلاعات زیاد او در مورد صحنه سیاسی ایران و عراق بود . این درك خوب و فكر روشن و باز موجب شد تا این شهید بتواند یكی از پیچیده ترین تشكیلات را فرماندهی و هدایت كند . وی با ا وضاع و احوال سیاسی و دینی عراقیها و احزاب سیاسی و مجلس اعلا و سپاه آشنایی قبلی داشت و همچنین نسبت به انقلاب اسلامی عراق ،‌به خصوص انقلاب 1920 م. و جریانات بعد از آن اطلاعات و شناخت دقیق و كاملی داشت و چنین بود كه موفق شد راه متعادلی را برای حركت و كار ترسیم كند و از بسیاری مشكلات و گرفتاریهای احتمالی اجتناب ورزد .

اسماعیل در وصول به اهداف خود ، متحمل رنج و مصائب بسیار گردید و در راه رسیدن به آن از خود صبر و حوصله وافری نشان داد ، زیرا اولاً ، بافت مجاهدین عراقی یك بافت خاصی از لحاظ فرهنگ اجتماعی بود و نوع مسائلی كه آنان داشتند ، با مسائل رزمندگان ایرانی متفاوت بود . به دیگر سخن یگانهای سپاه اغلب از یك سپاه و یك شهر و با یك فرهنگ و سنت خاص اجتماعی در یگان جمع شده بودند ،‌ولی تیپ بدر ،‌نیروهایش متشكل از كلیه اقوام و عشایر عراقی بود به طوری كه از مجاهد عراقی اهل سنت استان كردستان عراق تا مجاهد عشایر جنوب عراقی ، تركیب این تیپ را به وجود آورده بود و این تفرق و پراكندگی موجب بروز یك سلسله مسائل خاص و مشكلاتی برای افراد تیپ می شد . ثانیاً ؛ نوع تفكرات متفاوتی كه در این افراد از لحاظ مسائل مذهبی ، سیاسی و اجتماعی وجود داشت ،‌موجب می شد كه گرایشهای متفاوتی در بین آنان وجود داشته باشد . ثالثاً : مراكز متعددی كه به نوعی قصد داشتند این تشكیلات را به جانب خود معطوف ساخته و تحت پوشش خود به فعالیت بپردازند ، همه موجبات این را فراهم می آورد كه انجام امور تیپ یك كار طاقت فرسا و دشواری بشود كه ایشان با صبر و متانت و برخورد مدیرانه همراه با محبتی كه همواره در زندگی خود بدان پایبند بود ـ و می توان آن را از رموز و اسرار موفقیت ایشان دانست ـ توانست مشكلات را مرتفع سازد .

اسماعیل را میتوان اولین كسی دانست كه با تلاش و زحمت زیاد توانست مجاهدین عراقی را در یك سازمان رزمی سازماندهی كند .

شهید دقایقی زمانی كه مسئولیت فرماندهی تیپ را به عهده گرفت از تمامی امور مادی و متعلقات دنیوی و دلبستگیهای خانوادگی دست كشید و با تمام قدرت ،‌امكانات خود را وقف انجام وظیفه الهی خود نمود و در این راه سه سال خون دل خورد و سه سال رنج كشید و بی خوابیها و فراق طویل المدت از خانه و زندگی را برای خود خرید و اصولاً شعار همیشگی وی در زندگی ، این بود كه هیچ وقت نباید آرامش خودمان را در آرامش مادی بدانیم و همواره بر این گفتار تكیه می كرد كه : « من در این دنیا ناآرامم و آرامش و سكون من در سرای باقی و آن دنیاست» و چه به حق گفتار خود را در راه تشكل و برقراری تیپ بدر به منصه ظهور و عمل نشاند .

تیپ بدر از نیروهای مختلف ، با فرهنگهای متفاوت تشكیل یافته بود كه می توان از دو گروه آن كه مشكلات بیشتری را در مسیر تشكل و فرماندهی آنها می گذاشت یاد كرد؛ البته شهید بزرگوار ، با تلاش زیاد این مشكلات را رفع و آنها را در صف واحدی درآورد :

1ـ عشایر :

در رابطه با عشایر ،‌مسئله پیچیده از لحاظ زبان و فرهنگ و سنتهای مرسوم ایشان بود كه اسماعیل با مدیریت خوب و فرماندهی كامل خود تمام اینها را حل نمود . از جمله در میان آنان حضور مستقیم پیدا می كرد و با  ایشان به صحبت می نشست و به همدردی با آنان می پرداخت . به گونه ای كه وقتی پیرمرد عشایری را می دید . مثل پدر خودشان به او احترام می گذاشت و با زبان خاص خودشان به گفتگو و محاوره می نشست . به طوری كه آن مرد عشایری كه عمرش را در هور گذرانده و از خصلتهای شهری به دور بود ، كاملاً احساس می كرد با فرزند خودش صحبت می كند . او سعی داشت ایشان را از حالت عشایری خارج كند و به آنها سازمان و تشكل نظامی بدهد . وی هم از لحاظ معنوی و هم از جهت مادی به عشایر كمك و یاری می كرد ،‌لذا برای عشایر سه محور را در نظر گرفته بود :

الف ـ محور تعاونی : ایشان از تداركات تیپ اجازه می داد كه برای خانواده های عشایر استفاده شود و این كمكها شامل برنج ، روغن ، سوخت و دیگر اقلامی كه مورد نیاز عشایر بود ،‌می شد.

ب ـ محور تبلیغاتی : وی روی این محور تأكید بسیار داشت . او عقیده داشت كه عشایر افراد مخلص و بی پیرایه ای هستند كه از عراق هجرت كرده و به دلیل عدم تبلیغ و امكانات ، دور از مبانی مكتب بودند و شناختی دقیق روی مكتب نداشتند . لذا لازم بود كه روی آنان كار تبلیغی انجام گیرد و تأكید بسیار نیز داشت كه این محور ، هم در اردوگاه و هم در پایگاهها باشد و همچنین بر این اعتقاد بود كه باید پول داد و امكانات تبلیغی آورد و تبلیغ كرد زیرا مردم باید اندیشه و عقایدشان تغییر كند و بیشتر متعهد و مكتبی شوند .

ج ـ محور جهاد ـ كه از نیروهای رزمی آنها ، برای شركت در عملیات استفاده میكرد.

2ـ توابین ( اسرای آزاد شده )

اولین گروه از مجاهدین آزاد شده ( اسرای تواب ) در تاریخ پانزدهم تیرماه سال 1365 به تیپ 9 بدر پیوستند . ایجاد این تحول یعنی به كار گیری توابین و این كه می شود از یك انسانی كه مدتی زیر بیرق كفر جنگیده و اسیر شده ، یك مجاهد ساخت ، تنها در سایة‌تلاش و كوششهای ایمانی شهید دقایقی بود . قبل از تشكیلات تیپ ،‌عده ای با شركت دادن توابین در عملیات سخت مخالفت می كردند و می گفتند برخی از اینها جاسوسند و فرار می كنند و آبروریزی برای ایران به بار می آورند و نمی توان به آنها اعتماد و وثوق كرد . در این راستا عده ای كه با آنها سرو كار داشتند ، بر آن بودند كه خیر ،‌می شود به اینها اعتماد كرد .

خلاصه این كه نقطه نظرهای متفاوت و مخالفی در رابطه با به كارگیری اسرای تواب در جنگ بود . ولی از آنجا كه شهید دقایقی ،‌بینش والایی داشت و چشم به آینده انقلاب اسلامی عراق دوخته بود ،‌هیچ خوفی از به كارگیری و ساختن توابین در جنگ نداشت و بدین منظور با مخالفین این نظر با متانت و استدلال برخورد می كرد .

شهید دقایقی برای این كه نشان بدهد این ادعا ( به كارگیری توابین ) دروغ نیست ، تلاشهای صادقانه بسیاری نمود تا توانست ذهنیت دیگران را عوض نماید و این به واسطه اطمینان عجیبی بود كه ایشان نسبت به نیروهای خود داشت .

دعوت از توابین برای جهاد

اصولاً برخورد با این گونه افراد كه با جمهوری اسلامی جنگیده و اسیر شده بودند ،‌نیازمند به تصمیمی شجاعانه و اعتماد به نفس بود و شهید دقایقی آن را دارا بود . چنانچه نقل شده برای به كارگیری توابین ، در ابتدا كمیته ای از سوی اطلاعات آمده بودند و تصمیم به تأسیس پادگانی برای آنان در سنقر داشتند. نظر آن كمیته این بود كه باید دور تا دور آن پادگان ،‌سیم خاردار نصب شود . شهید دقایقی به شدت با این عمل مخالفت می كند و به آنها می گوید : « مگر زندان می خواهید بسازید . اگر به آنها به عنوان اسیر نگاه می كنید ، اینجا جای اسرا نیست و اگر به عنوان مجاهد و یك رزمنده حساب می كنید ،‌پس دیگر نیازی به سیم خاردار نیست . من نمی خواهم اینجا اردوگاه اسرای جنگی شود ، بلكه می خواهم پادگانی برای مجاهدین راستین تأسیس گردد . »

ایشان مسئولیت كلیه اسرای آزاد شده را قبول كرد و در تحول روحی و فكری آنها بسیار مؤثر بود كه می توان آثار آن را در عملیات مشخص نمود . با آنها برخورد اسلامی داشت و همه آنها مورد اعتماد ایشان بودند و همین برخورد والا و انسانی باعث شد كه یك تجربه جدید و بی سابقه به موفقیت برسد ،‌به طوری كه تمامی توابین با یك روحیه و انگیزه بسیار عالی جنگیدند و شهید دادند و پیروزیهای چشمگیری هم به دست آوردند .


معبر

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





علي سعادت | 1:36 - 20 آبان 1389برچسب:شهید دقایقی و جنگ تحمیلی ,
+ |

منوي اصلي
خانه
پروفايل مدير وبلاگ
پست الکترونيک
آرشيو وبلاگ
عناوين مطالب وبلاگ

درباره وبلاگ

به وبلاگ معبر خوش آمديد (تخصصي دفاع مقدس)

نويسندگان

علي سعادت

موضوعات مطالب

دفاع مقدس
رسانه ها،اخبار،مطبوعات
خاطرات
كتاب،شعر،داستان،طنز
شهدای گمنام
خانواده شهدا
عملیات ها
بسیج
مناطق عملیاتی
جانبازان
آزادگان
سرداران،شهدا
فرهنگ دفاع،جبهه
فرهنگ ایثار و شهادت
دل نوشته ای با شهدا
جشنواره ،مسابقات
فضاي مجازي،جنگ نرم و...
سينما ،تئاتر،تلويزيون
راهيان نور

نشانك وبلاگ معبر
معبر - وبلاگ تخصصي دفاع مقدس

كد لوگوي معبر

ساير امکانات

RSS


ورود اعضا:

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 1219
بازدید دیروز : 334
بازدید هفته : 1554
بازدید ماه : 1662
بازدید کل : 140353
تعداد مطالب : 667
تعداد نظرات : 60
تعداد آنلاین : 1

مسابقات وبلاگ نويسي

مسابقه بزرگ وبلاگ نویسی سبک بالان به مناسبت هفته دفاع مقدس

اولین جشنواره «وبلاگ‌نويسی دفاع مقدس» در يزدجشنواره وبلاگ نویسی حماسه نگاران بسیج و انقلاب اسلامیجشنواره وبلاگ نویسی تبیان در حال برگزاری است . ثبت نام کنید